۱- دادهها هنوز تکه تکهاند
امروزه با وجود ابزارهای مختلف باری اندازهگیری و بررسی عملکرد وب سایت و نامرتبط بودن این ابزارها و دادههای خروجی آنها با یکدیگر سبب به دست آمدن دادههای تکه تکه و سردر گمی بازاریابان تازه کار در تصمیم گیری به اتکا به کدامیک از این دادهها و نحوه اتصال انها به یکدیگر برای بدست آوردن نتیجه واحد شده است. امروزه بازاریابی در مورد جمعی از افراد است و نه بدست آوردن توجه یک فرد خاص. امروزه با توجه به ورود دستگاههای مختلف برقراری ارتباط با انها آسانتر شده است. اما واقعیت این است که متصل کردن اینها به یکدیگر میتواند کار دشواری باشد اما امکان پذیر است.
۲- نداشتن توانمندیهای مختلف
حیطه بازاریابی هر روز در حال گسترش است و با گسترش آن، پیش نیازهای لازم برای وارد شدن به این حیطه گسترش مییابد، بنابراین بازاریابان باید مسلط به دانشهایی نظیر امار و بررسی دادههای اماری، معماری دیتابیس، مدیریت ارتباط با مشتریان، crm و مهارت ارائه مطالب به شکل کنفرانس و به عده زیادی از افراد باشد. بنابراین زمانی که فردی بدون داشتن این پیش نیازها وارد این حیطه میشود به احتمال زیاد با شکست مواجه شده و اطلاعات نادرست به مشتریان ارائه میدهد.
۳- صحت دادهها
بازاریابان موفق پیش از انجام هر کاری و برنامه ریزی استراتژیک دادههای خود را با استفاده از روشهای مختلف بررسی کرده و از صحت انها مطمئن میشوند.
از دادهها به دو نحو میتوان استفاده کرد و میتوان از دادههای درست به نتیجه غلط رسید و هم چنین میتوان از داده غلط به نتیجه درست رسید. بنابراین لازم است قبل از هر نتیجه گیری از کیفیت دادهها مطمئن شده و روی برنامه استخراج دادهها نظارت کنیم و هر دو را بر روی دادههای خود اعمال کنیم.
۴- یک چک کش، یک چک کش است
بدون در نظر گرفتن هدفی که قصد داریم به ان برسیم، ابزار ارزش خود را از دست میدهند. بسیاری از بازاریابان جدیدترین دادهها و بهترین ابزار آنالیز را تهیه میکنند اما هیچ ایدهای از اینکه چطور از این ابزار استفاده کنند و یا این ابزار برای چه هدفی استفاده میشود، ندارند. بازاریابان موفق زمان زیادی را برای برنامه ریزی بر روی نحوه به کارگیری ابزار صرف میکند. یک چک کش به تنهایی یک چک کش است. و برای سوراخ کردن یک نقطه بر روی دیوار لازم است اول دیوار را مشخص کرده و اندازه سوراخ مورد نظر را مشخص کنیم و سپس بر مبنای آن، چک کش درست را انتخاب کرده و سپس اقدام به سوراخ کردن دیوار کنیم.
۵- دادهها کسل کنندهاند، اما داستانها هیجان انگیز هستند
اگر بازرایابی هستید که همه کارهای مربوط به جمع اوری و انالیز دادهها را انجام دادهاید، تنها ۱۰% راه را رفتهاید! ۹۰% راه اعمال تغییرات با استفاده از این دادههاست. این مشکلترین قسمت در بازاریابی است. این کار توانایی بدست آوردن داده درست برای انجام تصمیم گیری درست در زمان مناسب برای گرفتن تصمیم درست است.
توانایی داستان سرایی با دادهها یک هنر است. هنر یک بازاریاب این است که دادهها را در غالب یک داستان عرضه کند و از انها برای داستان سرایی استفاده کند. در پس هر صحنه از داستان دادهها نهفتهاند اما مخاطب متوجه ان نمیشود و زمانی که متوجه میشود میبینید که دادهها به طرز هوشمندانه و قابل فهم در داستان نهفته هستند و کاربر قدرت مقابله با حقایق نهفته دران را ندارد و با فرایند تبدیل موافقت میکند.